آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
tanha love
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام نظرات شما عزیزان: جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : reza
![]() ![]() |